2009/09/03

نهاد پادشاهی از بین نرفته است

نهاد پادشاهی از بین نرفته است
مقصود این است که تداوم سلطنت حفظ شود. بر فرض، به هر دلیلی، در یک اوضاع و ‏احوال بخصوص، گروهی از مردم به سلطنت پشت کرده بودند، نمی بایست موجب شود که سلطنت هم به مردم پشت کند. چون منظور از سلطنت، خدمت به ملت است. سلطنت جدا از ملت نیست. پیوسته به ملت است. از آن مردم است
می خواستم به هموطنانم بگویم که آنها را فراموش نکرده ام و از آنها نبریده ام. از نظر نهادی هم وظیفه داشتم چنان کاری را بکنم. من به اختیار خود ولیعهد نشده بودم. دست خودم نبود که به عنوان فرزند ذکور پادشاه و با نام خانوادگی پهلوی به دنیا آمدم. سرنوشت چنین خواسته بود و در حقیقت، این وظیفه را سرنوشت به عهده ی من گذاشته بود. البته من عقیده ندارم که همه پرسی ساختگی جمهوری اسلامی یک همه پرسی واقعی بوده و در شرایط آزاد و دمکراتیک صورت گرفته باشد. انقلاب اسلامی یک واقعه ی مفید و مثبت در تاریخ ایران نبود
روزی که وظیفه ی تداوم نظام پادشاهی را بر عهده گرفتم، یقین داشتم زمانی خواهد رسید که مردم ایران در شرایط دیگری، قضاوت دیگری نسبت به سلطنت و نظامی که جانشین آن شده است پیدا خواهند کرد. شما امروز این تغییر قضاوت را در افکار عمومی می بینید. امروز اگر یک همه پرسی راستین در ایران صورت گیرد، بی شک اکثریت قریب به اتفاق مردم، قاطعانه بر نتیجه همه پرسی بعد از انقلاب قلم بطلان خواهند کشید. در هر حال، قضاوت نهایی با ملت است. تکلیف مرا، از لحاظ نهادی، مردم باید معلوم کنند
من چیزی را به مردم تکلیف نکرده ام. برعکس، یک تکلیف سخت برای خودم تعیین کرده ام. قبول این وظیفه، مساوی بود با از دست دادن تمام آزادی های شخصی خودم. تمام آزادی های فردی خود را فدا کردم برای اینکه یک وظیفه ی نهادی را به عهده بگیرم. این تصمیم ناشی از جاه طلبی شخصی من نبوده است. هیچ آدم عاقلی برای نفع شخصی دست به چنین ‏کار خطیری نمی زد. آنهم در اوان جوانی که می توانستم برای خودم زندگی خوب و راحتی داشته ‏باشم. می توانستم بروم دنبال کار خودم و بگویم شما انقلاب کردید و نتیجه اش را هم خو‏اهید دید. در حقیقت، من با دو گزینش روبرو بودم. به نظر خودم، انتخاب درست همین بود که راحت و آسایش را فدای وظیفه کنم. این انتخاب را برای خودم به این صورت توجیه می کردم، و امروز هم توجیه می کنم، که این نهاد را باید حفظ کرد
مملکت ما، بیش از دو هزار و پانصد سال تاریخ مدون شاهنشاهی د‏ارد‏. این تجربه ایست که نمی شود ناچیز گرفت. درست است که تغییر مسیر سیاسی رخ داده، اما این نمی تواند انکار کامل این همه قرن باشد. تاریخ طولانی یک ملتی را یک شب نمی شود به فراموشی سپرد یا از بیخ و بن نفی کرد. من عقیده داشتم، چه بخواهند و چه نخواهند، ده سال بعد، بیست سال بعد، در آینده زمانی خواهد رسید که باز هم مرحله ی گزینشی برای ملت پیش می آید و آن زمان باید این امکان جایگزینی نوع رژیم برای ملت وجود داشته باشد. تا جایی که به من مربوط می شد، من وظینه خود را انجام دادم..." رضاشاه دوم

برگزیده از کتاب "گذشته و آینده" بخش 1 برگ 4 و 5

2 comments:

  1. آنچه بر زبان و قلم پادشاه قانونی ایران جاری شده چکیده فرهنگ تاریخی ایران را در بر دارد ."فرهنگ تاریخی" میگویم زیرا رعایت حقوق بشر ریشه در فرهنگی والا دارد و نماینده تاریخی آن کوروش بزرگ ، شاه شاهان بود . از اینروست که "سیستم" پادشاهی نزد ایرانیان به عنصری فرهنگی تبدیل شده و از آن تفکیک ناپذیر است. ما اگر در میدان نباشیم ، فرزندانمان این حق را بر کرسی خواهند نشانید
    .

    ReplyDelete
  2. آنچه بر زبان و قلم پادشاه قانونی ایران جاری شده چکیده فرهنگ تاریخی ایران را در بر دارد ."فرهنگ تاریخی" میگویم زیرا رعایت حقوق بشر ریشه در فرهنگی والا دارد و نماینده تاریخی آن کوروش بزرگ ، شاه شاهان بود . از اینروست که "سیستم" پادشاهی نزد ایرانیان به عنصری فرهنگی تبدیل شده و از آن تفکیک ناپذیر است. ما اگر در میدان نباشیم ، فرزندانمان این حق را بر کرسی خواهند نشانید .

    ReplyDelete