2009/09/06

بیانیه ی مشترک 6 بهمن 2546

بنام ایران
بیانیه ی مشترک 6 بهمن 2546
چون ایجاد اتحاد میان نیروهای براندازی مستلزم هدف مشترک و توافق در وسیله است. و از آنجا که هدف ما اعتلای مجدد ایران، استقرار حاکمیت ملت، رهایی رکن سیاسی کشور از چنگ رژیم اسلامی غاصب ایران و نابودی آثار جمهوری اسلامی است. و از آنجا که اعتلای مجدد ایران تنها بوسیله تداوم نظام سلطنت مشروطه به پادشاهی اعلیحضرت رضا پهلوی پادشاه ایران امکان پذیر است. و از آنجا که اِعمال حاکمیت ملت ایران تنها با تداوم اجرای قانون اساسی (سال 1907) و متمم آن میسر است؛ لذا بدینوسیله به اطلاع کلیه ی میهن پرستان و سازمانهای وفادار به نظام سلطنت مشروطه میرساند که منبعد این، اتحاد میان سازمانهای مشروحه زیر و سایر سازمانهایی که این بیانیه را امضاء کرده اند، تشکیل میگردد
1988/Jan/26


کیهان لندن 23 آذر 1368 شماره ی 281 برگ 3 و نشریه ی گام فروردین 1369 برگ 2
ناصرثناگو، سرلشگر منصورشفازند، فرامرز شکوهی، ناخدا نریمان هاشمیان، دکتر غلامرضا حمید، عبدالله امیدوار، سرهنگ محسن هداوند، محمد بهمنی، سرهنگ یحیی قانعی، سرهنگ نوشیروان مدنی، دکتر امیر امیرفیض، دکتر هوشنگ انور، غلامرضا ضیاء، مارگاریت آرستاکسیانس، محمد دمستانی، علیمحمد دیانی، مسعود خشنود، سیاوش لشگری، خسروبایگان سمنانی، پرویزشکوهمند، سروان علی حقیقی، منصورضازاده، شاهین آرین، دکتر خانک عشقی صنعتی، منوچهر وکیل منفرد، رضا دیلمی، غلامرضا سهرابی، دکتر حسین حقیقی، غلامرضا مجید، همسنگر شهید عطاء بای احمدی از سازمان نظامیان وطن پرست ایران، محمود قاسمی، ژیلا ناجی، غلامرضا لطفی، مسعود علوی، محسن فرید، نورالدین زمانی، سپهبد مصطفی امجدی، دکتر منوچهر کلالی، مرتضی قاسمی، محمدرضا نادرشبان، مهندس خوش خلق، مهرداد صدری، محمود محلاتی، دکتر منصور نراقی، فریبرز شهروان، محمدرضا صادقی، هوشنگ باقرزاده، پرویز اصلانی، خانم ایران بکایی، سعید طیبی، سرگرد فرهاد نصیرخانی، حسین سیدین، برهان خطیب، ایمان انصاری، فریدون صارمی، ناخدا میمند، تقی حمیدی، جواد فروزنده، کامران پرورش، آقای بختیاری، دکترمحمدرضا حمزه پور، رضا پیرامون، کامبیز آتابای، تقی افراخان، سرهنگ ستاد مهدی ایمن، ناخدا مرتضی بدری، سیاوش بشیری، امیر پورشجاع،سرتیپ جمشید جاویدپور، هلاکو رامبد، سرهنگ ستاد هوشنگ تهرانی، سرهنگ فروهر زالتاش، جمشید سیاس، دکتر شجاع الدین شفا، سیف الله شهاب، منوچهر فرخداد، امیرفرزانگان، ساسان کمالی، رامین مدرس، غلامعلی ملکی

هدف انجمن پادشاهی مشروطه ایران


هدف انجمن پادشاهی مشروطه ایران، اعتلای مجدد ایران است
anjomanpadeshahimashrouteh@gmail.com

ارزش های ملی

بنام ایران
مورخ: 14 امرداد 2568 ایرانی

(part 1) http://twaud.io/hS, (part 2) http://twaud.io/hT

پشتیبانی آزادگان میهن از عامل پیوند ارزش های ملی

تازه ترین پیام کوروش رضا پهلوی در آستانه ی سالگرد انقلاب مشروطه با عنوان "پیوند ارزش های ملی" و تاکید صریح بر موضع میهن پرستی، به حقیقت معنا؛ اعلام تداوم قانون اساسی مشروطه و متمم آن بود

پادشاه ایران میدانند اگر امروز برخی از مبارزان در جبهه آزادی بخش ایران شرکت دارند و به نظر رنگ عوض کرده باشند، به پیروی از رنگ نمایشات ستاد تبلیغات موسوی نیست. سبز ِ آزادگی پرچم شیروخورشید ایران را در نظر دارند. آزادگان میهن پرست، شناسه ی ایرانی خود را تسلیم جمهوریت و تعویض این میر با آن سید، نخواهند کرد

شهریار ایران، با دقتی تحسین برانگیز جنبش مردمی را ازآن یکایک فرزندان آزادیخواه ایران مینامند و از اینروست که میگوید: "... این جنبش، جنبشی است فرای این یا آن پسند سیاسی، باوردینی یا هر امر ویژه وُ جدا کنندۀ دیگر. این جنبش در گوهراش، همانگونه که پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایرانزمین، و سرود ملی مرز پُر گهر، برایند همۀ تاریخ ماست، چکیده ای، از لحظه لحظۀ عرق ریزان روح ملی است..." پایان نقل قول

کوروش رضا پهلوی عامل پیوند ملی و یگانه صدایی که در به قدرت رسیدن آخوندها نقش نداشته است ادامه میدهند: "...همانگونه که این پرچم به هیچ حزب، گروه یا نظام سیاسی ویژه ای تعلق ندارد، و فارغ از هر باور دینی و جهت گیری سیاسی؛ از آن ِ همۀ ایرانیان است؛ همانگونه که سرود پرشکوه مرز پُر گوهر، به هیچ دستۀ عقیدتی و دستگاه فکری ویژه ای تعلق ندارد و سرودی است برآمده از ژرفنای جان یکایک ما، جنبش سبز ِ آزادگی نیز، فصل مشترک همۀ ماست، بی هیچ مرز و استثنایی..." پایان نقل قول

شاه ایران با این سخن،‌هر گونه وحدت زدائی پیروان قانون اساسی مشروطه ی پادشاهی را محکوم نموده است. همه ی گروهها و سازمانها که به قانون اساسی و نظام شاهنشاهی ایمان و استواری فکری دارند، باید در یک جهت مبارزاتی یعنی پشتیبانی از قانون اساسی و متمم آن و احترام به اصول حقوق بشر و حکومت مردم بر مردم قرار گیرندشورش اسلامی سال 57 و کودتایی که ساعت ده بامداد 22 بهمن در جلسه ‌شورای‌ فرماندهان ‌ارتش ‌روی داد، برای نابود انقلاب مشروطه و دستاورد آن یعنی قانون اساسی مشروطه بود

قانون اساسی هر کشور، ریشه و زیر بنای نهاد حقوقی است که شهروندان تابع آن کشور در هر نقطه از جهان که باشند ملزم به رعایت آن میگردند. میرحسین موسوی در گفتگوی مورخ 10 امرداد میگوید: از شعارهایی که "...فراتر از قانون اساسی جمهوری اسلامی..." برود، حمایت نمیکند. پایان نقل قول

تارنمای قلم نیوز وقایع را تار میبیند و خواستهای مردم را به "...دفاع از جمهوریت نظام در کنار اسلامیت آن..." کاهش دهد. میرحسین موسوی امروز شعار سی سال پیش همان سیدهندی موسوم به خمینی که مادرش متولد کشمیر بود را تکرار میکند "... شعار جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد..." پایان نقل افاضات رهبرخودخوانده ی سبز

میرحسین بر سیاق سبز میگوید: آنقدر صبر کنید تا زیرپایتان علف سبز شود. پس از سالها سکوت و خانه نشینی کاش به جای نقاشی قدری مطالعه میکرد. نوبرونه اش را آورده. موسوی به کدام ظرفیت‌های قوانین اسلامی برای تطبیق با آزادی، عدالت و کرامت انسانی اشاره میکند. در کجای دنیا سراغ دارد که به اصطلاح وی با: "...اجماع و تاکید گسترده و تحول‌آفرین مردم..." حتی یک آیه یا یک ماده از قوانین شرع که همان چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی است را بتوان تغییر داد. آری سرشت جنبش مردم جنبه ی مسالمت‌آمیز داشت تا آن هنگام که رضاشاه دوم برای نخستین بار در مبارزات نوین مردم، طرح نافرمانی مدنی را به میان کشید. ولی سردمداران و چماقداران همین رژیم جمهوری اسلامی که میرحسین مدافع قانون اساسی آن است، ذاتا خونخوارند. خونی که سی سال پیش به ناحق از بام مدرسه ی علوی جاری شد، ناله ی نیمه جانی که در گلو خفه کردید، امروز با هوار الله اکبر از فراز بلندترین بامها پاک و پنهان نمیشود. موسوی در گفتگوی 10 امرداد با قلم نیوزش درباره ی رسانه های ایرانی برونمرز همان دروغی را میپراکند که رسانه های غیرملی و مصادره اسلامی شده ی وابسته به رژیم سرمیدهند شعار "جمهوری اسلامی نابود باید گردد" از جنبش حق‌طلبانه ی ملت ریشه میگیرد. زیرا اینان همان ایرانیانی هستند که از دست بیدادگاههای انقلاب اسلامی جان سالم به در بردند. این شعار به صورت استقلال - آزادی - حکومت ایرانی در درونمرز به گوش میرسد بازتاب تحول یافته ی خواستهای مردم در انقلاب مشروطه است

جمهوریت؛ وارداتی است و از فرهنگ ایران الهام نمیگیرد. مشروطه خواهی همان آزادیخواهی است. موسوی درست میگوید که دانایان مردم بر اساس تجربیات دویست ‌ساله ی خود نسبت به نیات اجانب با سوءظن برخورد می‌کنند. بیش از آن به نیات آخوند موقوفه بگیر هم سوء ظن دارند. به وِیژه که از خویشاوندان موسوی باشد. میر حسین موسوی نگران خانواده ی امل خود و از اینرو اسلامپناه میباشد. پاسخ مجید موتمنی که از خویشاوندان موسوی است، به خبرنگار تایم مورخ 30 می 2009 را بخوانید: موسوی نوه ی عمه ی خامنه ای است. پایان نقل قول
به نیات اجانب میتوان با سوءظن برخورد کرد به ویژه وقتی با ایرفرانس امام میاورند. باید نگران اجانب بود وقتی معنویات را تبدیل به خرافات میکنند تا صندوق صدقه پرشود و هم از موقوفات اود هند به پدران همین آخوندزاده های جمهوری اسلامی مقرری بپردازند. سند شماره ۲۳۵۱۶ وزارت خارجه انگلیس – ضمیمه شماره ۳۰ – مورخ۱۰ جولای ۱۹۰۶
معاویه یا همان خمینی و این یزیدکش خامنه ای نتوانستند مردم را به تمکین قانون اساسی اسلامی وادار کنند. حال میرحسین میخواهد با تعزیه ی یاحسین میرحسین ادبیات سیاسی را ایرانزدایی کنید. موسوی همچنین افزود: در حرکت عظیمی که در سراسر جهان از سوی ایرانیان مقیم خارج در دفاع از مردم داخل کشور صورت گرفت، به طور محسوسی فاصله ‌گذاری نمایان بود. شاید منظورش تحصن پاسدار اکبر گنجی در نیویورک است که علیرغم سرمایه گذاری و تبلیغات خارجی 170 نفر برای تماشا به آنجا رفتند

در لحظاتی که شهریار ایران از "پیوند" میگوید، میرحسین در مصاحبه اش از فاصله گذاری ها قدردانی میکند. زیرا شاه عامل پیوند ارزشهای ملی است و قانون اساسی مشروطه تداوم فرهنگ ایران است. حاکمیت قوانین بطور اعم و در قانون اساسی بطور اخص، اصل جامعیت قانون است. یعنی نمیتوان ماده ای از اصول قانون را قبول داشت و دیگر اصول از همان قانون را رد کرد. از همین رو هنگامیکه مردم فریاد میزنند خامنه ای قاتل است ولایتش باطل است، یعنی کل رژیم و قانون اساسی و جمهوریت اش را رد میکنند. میرحسین، میداند که قانون اساسی جمهوری اسلامی منهای اصول مربوط به ولایت مانند بدن موسوی منهای کله اش هست. نمیشود بدن موسوی بدون کله باشد، یا بدن وی به اضافه ی کله ی رفسنجانی، مضحک نمیشود؟؟

میرحسین پنداشته که قانون اساسی، گونی چای در انبار پدرش است که به میل مبارک هر مشت که مایل باشد گلچین کند. یگانه قانون اساسی و راستین کشور ایران که پیش از برآمدن دودمان پهلوی در مجلس منتخب مردم تدوین گردیده است، قانون اساسی مشروطه است. مجموعه ای تدوین شده از اراده ی آزاد ملت که برای تطبیق رابطه و چگونگی نهاد قانونی کشور تصویب شده بود

نمایش انتخاب احمدی موسوی در جمهوریت غیرقانونی به فضای مبارزات سیاسی - نفسی زودگذر و بی تاثیر داد تا فرصت طلبان، ابن الوقتها و آتش بیاران شورش 57 برای ولایت جلاد جماران خوشرقصی کنند. حال که جنبش خودجوش مردم را دیده اند، دکان برای تبدیل رژیم نامشروع، غاصب و غیرقانونی جمهوریت به رژیم جمهوری کمتر اسلامی گشوده اند. ددمنشان به پایمالی حقوق بشر مشغول و مشاوران سیاستباز زیرکانه قانون اساسی نوین وعده میدهند و میراث ملی ایران را به مزایده ی همه پرسی حواله میکنند. این بازیهای نمایشی فقط برای دکانداری، جلب مشتری و تماشاچی مفید است

آنچه امروز برخی کودتای احمدی مینامند فصل دیگری از همان کودتای بهمن 57 قره باغی است. دولت احمدی نژاد غیرقانونی است همانطور که انتخابات 14 خرداد و همه پرسی 13 فروردین 58 غیرقانونی بود. عدم مشروعیت جمهوری اسلامی، در واقع حقانیت مشروطه ی پادشاهی است. تا زمان تشکیل مجلس موسسان مشروطه در کشور، قانون اساسی مشروطه ی ایران احترام آمیز ترین رکن اجتماعی وُ حقوقی جامعه ی ایران و فرهنگ پادشاهی است. هر ایرانی که خشونت حاکم بر ایران را قدرت متجاوز، غیر قانونی، غیر مردمی میداند و رژیم جمهوریت برآمده از شورش 57 را از همان آغاز جنایتکار، غارتگر و ویرانگر میداند، به ارزشهای ملی که رمز پیوند ما میباشند پی برده است و از قانون اساسی مشروطه که مبتنی بر ارزشهای ملی و رمز پیروزی است، پشتیبانی خواهد کرد

از رهبر اتحاد پشتیبانی کنید. رهبر اتحاد کیه؟ کوروش رضا پهلوی رهبر اتحاد میگوید: "... هرگز فراموش نکنیم، ما، همگی یکی هستیم و رمز پیروزیمان نیز، نهفته در همین یگانگی است..." همصدا با او پاسخ میدهیم: "...ما همه با هم هستیم - در راه کوروش هستیم. سی سال به بیراهه ی وحشت بزرگ افتاده ایم زیرا از شاهراه تمدن بزرگ دور شده ایم. نغمه های تغییر رنگ و جمهوریت و اسلامیت، گرچه برای عده ای لقمه ساز و برای عده ای خیال ساز است ولی دشمن شاد کن و لطمه ساز برای وحدت میهن پرستان و پشتیبانان قانون اساسی مشروطه است. سخن هایی که آیینه ایران دوستی و میهن پرستی را تیره و تار بسازد، پیروزی کاوه بر ضحاک را به تاخیر میاندازد و در غایت کمک به انیران است. همه ی آزادگان میهن پرست را به پشتیبانی از نـُماد ملک کیان و عامل پیوند گذشته و آینده ی ایران، فرا میخوانیم.

پیروز باد ملت به رهبری کوروش رضا پهلوی
انجمن پادشاهی مشروطه ایران

2009/09/03

نهاد پادشاهی از بین نرفته است

نهاد پادشاهی از بین نرفته است
مقصود این است که تداوم سلطنت حفظ شود. بر فرض، به هر دلیلی، در یک اوضاع و ‏احوال بخصوص، گروهی از مردم به سلطنت پشت کرده بودند، نمی بایست موجب شود که سلطنت هم به مردم پشت کند. چون منظور از سلطنت، خدمت به ملت است. سلطنت جدا از ملت نیست. پیوسته به ملت است. از آن مردم است
می خواستم به هموطنانم بگویم که آنها را فراموش نکرده ام و از آنها نبریده ام. از نظر نهادی هم وظیفه داشتم چنان کاری را بکنم. من به اختیار خود ولیعهد نشده بودم. دست خودم نبود که به عنوان فرزند ذکور پادشاه و با نام خانوادگی پهلوی به دنیا آمدم. سرنوشت چنین خواسته بود و در حقیقت، این وظیفه را سرنوشت به عهده ی من گذاشته بود. البته من عقیده ندارم که همه پرسی ساختگی جمهوری اسلامی یک همه پرسی واقعی بوده و در شرایط آزاد و دمکراتیک صورت گرفته باشد. انقلاب اسلامی یک واقعه ی مفید و مثبت در تاریخ ایران نبود
روزی که وظیفه ی تداوم نظام پادشاهی را بر عهده گرفتم، یقین داشتم زمانی خواهد رسید که مردم ایران در شرایط دیگری، قضاوت دیگری نسبت به سلطنت و نظامی که جانشین آن شده است پیدا خواهند کرد. شما امروز این تغییر قضاوت را در افکار عمومی می بینید. امروز اگر یک همه پرسی راستین در ایران صورت گیرد، بی شک اکثریت قریب به اتفاق مردم، قاطعانه بر نتیجه همه پرسی بعد از انقلاب قلم بطلان خواهند کشید. در هر حال، قضاوت نهایی با ملت است. تکلیف مرا، از لحاظ نهادی، مردم باید معلوم کنند
من چیزی را به مردم تکلیف نکرده ام. برعکس، یک تکلیف سخت برای خودم تعیین کرده ام. قبول این وظیفه، مساوی بود با از دست دادن تمام آزادی های شخصی خودم. تمام آزادی های فردی خود را فدا کردم برای اینکه یک وظیفه ی نهادی را به عهده بگیرم. این تصمیم ناشی از جاه طلبی شخصی من نبوده است. هیچ آدم عاقلی برای نفع شخصی دست به چنین ‏کار خطیری نمی زد. آنهم در اوان جوانی که می توانستم برای خودم زندگی خوب و راحتی داشته ‏باشم. می توانستم بروم دنبال کار خودم و بگویم شما انقلاب کردید و نتیجه اش را هم خو‏اهید دید. در حقیقت، من با دو گزینش روبرو بودم. به نظر خودم، انتخاب درست همین بود که راحت و آسایش را فدای وظیفه کنم. این انتخاب را برای خودم به این صورت توجیه می کردم، و امروز هم توجیه می کنم، که این نهاد را باید حفظ کرد
مملکت ما، بیش از دو هزار و پانصد سال تاریخ مدون شاهنشاهی د‏ارد‏. این تجربه ایست که نمی شود ناچیز گرفت. درست است که تغییر مسیر سیاسی رخ داده، اما این نمی تواند انکار کامل این همه قرن باشد. تاریخ طولانی یک ملتی را یک شب نمی شود به فراموشی سپرد یا از بیخ و بن نفی کرد. من عقیده داشتم، چه بخواهند و چه نخواهند، ده سال بعد، بیست سال بعد، در آینده زمانی خواهد رسید که باز هم مرحله ی گزینشی برای ملت پیش می آید و آن زمان باید این امکان جایگزینی نوع رژیم برای ملت وجود داشته باشد. تا جایی که به من مربوط می شد، من وظینه خود را انجام دادم..." رضاشاه دوم

برگزیده از کتاب "گذشته و آینده" بخش 1 برگ 4 و 5